loading...

بیا بار دیگر «خالص» باش

معلّم نمایی که می خواهد بنویسد، شاید که تخلیه درونی شود و شما هم با او همنوا شوید، شاید هم نه

بازدید : 606
شنبه 9 اسفند 1398 زمان : 7:34
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیا بار دیگر «خالص» باش

بیا بار دیگر «خالص» باش

خوب به این عکسنگاه کنید...

نه، فقط نانبربری و میزی که با چند تخته‌ی چوبی به یک اندازه [ولی با پهناهای متفاوت] ساخته اند و
یک بُرس مخصوص فرش شُستن [آنهم زمانی که بخواهی با مادر یا پدر یا هردویشان، نشسته بر روی برف و آب سرد بشوری اش] نیست؛ این نان، وامدار دنیایی از خاطرهبرای من [و یا شاید تویی که این متن را می‌خوانی] هست؛
نماد و یادآور تمام دورانی است که در کودکی و نوجوانی، مشتاقانه یا به اجبار [ که آن هم، باز، حس دلپسندی داشت] در صف‌های سوا شده‌‌‌ای کوتاه و یا طویل، بی دغدغه و بی آنکه بی دلیل مشغول فکری باشم، [مثل کاری که بزرگترها می‌کنند و خود عجیب از آن کار بیزار اند] منتظر می‌بودم و در تمامی‌زمانی که در صف بودم متعجّبانه و موشکافانه عکس پدر نانوا [با آن سری طاس و چهره‌ی مهربان] را که بر سر تنور فلزی اتوماتیک اش گذاشته بود، نگاه می‌کردم و برایم همیشه این سؤال تکرار می‌شد که چرا فامیلی این نانوا، «آقالَری» هست؛

تا اینکه سرآخر، چهره‌ی دوست داشتنی و خسته‌ی شاطر، [با آن موهای لَخت خاکستری و چشم‌های آبی اش (!)که برایم عجیب بودند] را ببینم و بهم با آن لحنی گیرا و دوست داشتنی بگوید«چندتا نون می‌خوای؟» و من هم بر حسب وجه رایج آن زمان، نان گرم و خوش عطر بگیرم.

این‌ها، همه شان، مبالغه نیست.
بی هیچ وجه
[گرچه بر فرض مُحال هم باشد، بیان کردنش، خوشایند است!]
.
.
.

اخیراً متوجّه شدم که نانوا، در دکّانش را برای همیشهبسته است، درست یک روز بعد از اینکه من این عکس را گرفتم...

نه، اشتباه دریافت نکنید!
نمی‌خواهم ناله کنم و افسوس بخورم؛
این‌ها همه شان «خاطره» اند و خاطره‌ها هرچند هم که ماندگارباشند، سرانجام روزی از ما دل می‌کَنند.
و مهم آن است ما همیشه «خالص» و «پاک» [ مثل آن رودخانه‌ی خروشانی که هر چند یک بار سنگ و کلوخ‌های دلش را لب جلگه رها می‌کند] بمانیم و همیشه‌ی خدا آغوش مان را برای تجربه‌ی مجدد این چنین خاطرات گرم، باز کنیم و پناهگاهی برای این دلنشین‌های دلبستنی باشیم.

همین را خواستم بگویم.
[نه خب، اوّلش خواستم با گفتن خاطره‌‌‌ای سرتان را گرم و دلتان مشغول کنم
ولی خب،
خاطرات هرچند هم که دلپذیر باشند،
شخصی اند :) ]

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 29
  • بازدید سال : 91
  • بازدید کلی : 4192
  • کدهای اختصاصی